"برایم دعا کنید"

  دفعه دومی که از سوریه برگشت، سرسفره نشسته بودیم  گفت:«بابا، چرا برام دعا نمیکنی؟!!»

  مادرش گفت:«احمد،بابات نه فقط دعا میکنه، حتی برات نذر کرده که سالم برگردی.» 

گفت:«نه،من چیز دیگه ای میخوام که بابام خودش میدونه.» 

بعد که خانمم اصرار کرد گفتم:«احمد میخواد شهید بشه، میگه چرا برای شهادتم دعا نمیکنید.»

  راوی: پدر شهید