"تفاخر" 

واقعا طوری نبود که برای سوریه رفتن بخواهد خودش را بگیرد یا تفاخری داشته باشد.

هروقت اقوام برای دیدنش می آمدند، انگار نه انگار که از سوریه برگشته. همان بگو بخند همیشگی ومعمولی را داشت.  

وقتی هم حرف از سوریه می شد، از اوضاع کلی جنگ تعریف میکرد.

یک کلمه نمی گفت که ما آنجا چیکار میکنیم، این قدر تواضع داشت. 

 

👤راوی برادر شهید

 📙منبع کتاب سند گمنامی